- سئو
- زمان 6 دقیقه
- 1. هیچ تقاضای در بازار برای محصول شما وجود ندارد
- 2. عدم مهارت لازم تیم و بنیان گذار برای تجارت
- 3. نادیده گرفتن و جلوگیری از سوختن پول
- 4. عدم تمایل به دریافت بازخورد و انتقاد درباره نمونه های اولیه
- 5. بازار ممکن است برای محصول شما آماده نباشد
- 6. تیم ضعیف و رهبری ضعیف
- 7. علاقه واقعی به بازاری که در آن فعالیت میکنید ندارید؟
- 8. عدم توانایی در افزایش سرمایه
- 9. بازاریابی ضعیف و یا فروش کم
- 10. نادیده گرفتن آنچه مشتریان شما می خواهند
از هر ۵ میلیون استارتآپی که روی آنها سرمایهگذاری خاصی صورت نگرفته است، ۱ استارتآپ به وضعیت یونیکورن (استارتآپی که حداقل ۱ میلیارد دلار ارزش داشته باشد) میرسد. البته برای استارتآپهایی که روی آنها سرمایهگذاری انجام شده است، یک مورد از هر ۱۰ هزار استارتآپ به این وضعیت میرسد. اگر این را در نظر بگیریم که سرمایه حدود ۱ درصد از استارتآپهایی که به دنبال افزایش سرمایهگذاری هستند به اتمام نزدیک میشوند، این عدد، متفاوت خواهد بود. سرمایهگذاران و کارآفرینان خوب باید راههای کاهش ریسک را بدانند چون در غیر این صورت ممکن است به ۱۰ دلیل معمول و رایج سقوط استارتآپهای جهانی، شکست بخورند. در زیر ما این دلایل رایج را بررسی کرده و راهکارهایی برای پیشگیری از اتفاق افتادن آنها ارائه دادهایم:
1. هیچ تقاضای در بازار برای محصول شما وجود ندارد
آنچه اغلب که در استارت آپ مشاهده میکنیم این است که تعدادی از شرکتها معتقدند که اختراع آنها چنان جذاب است که بازار برای آن گدایی میکند و پول شروع به گردش میکند. بیشتر بنیانگذاران شرکتها به طور کامل درک نمیکنند که محصول آنها چه چیزی میتواند در بازار به خصوص در مراحل اولیه ارائه کند. وقتی یک شرکت مسیر و محصول خود را برای راضی کردن بازار دیگر تغییر میدهد. اگر آنها بتوانند در همان مراحل اولیه محصول خود را در پروژههای آزمایشی قبل از راهاندازی و یا حتی آزمایش ارزیابی کنند. در آن زمان این کارآفرینان ممکن است خطرات شکست و عدم پذیرش بازار را به میزان قابل توجهی کاهش دهند.
2. عدم مهارت لازم تیم و بنیان گذار برای تجارت
بسیاری از بنیانگذاران نمیتوانند کاری را که برای راهاندازی یک تجارت لازم است انجام دهند. آنها باید علاوه بر تخصص حرفه ای خود، در صنایعی متمرکز شوند که مهارت و پیشینه تحصیلی در آن دارند. این امر شانس موفقیت آنها را بالا میبرد و عمل و فداکاری که در تجارت به آنها تزریق میشود، بار سنگینی برای آنها نخواهد بود. مهارتهای شما باید با مهارتهای تیم شما تکمیل شود. همیشه کسی را در فروش خوب داشته باشید، کسی در مدیریت و دفترداری خوب باشد، کسی که در بازاریابی خوب است و کسی در توسعه محصول خوب است. خدمات مشتری، توسعه کسبوکار و کارمندان در خانه میتوانند در مرحله دوم باشد. اگر شما یا بنیانگذارانتان فاقد مهارت و تواناییهای لازم برای پیشرفت شرکت خود هستید، حتما آن نیازها را به موقع تشخیص داده و مطالعه کنید، یادگیری و دانش نظری و عملی را تجربه کنید که میتواند در مقابل رقبای خود دست برتر را به شما بدهد. از خراب شدن شرکت خود جلوگیری کنید.
3. نادیده گرفتن و جلوگیری از سوختن پول
بسیاری از بنیانگذاران نوپا، تکنسین و مهندسان با جرات هستند. به این معنی که میخواهند محصول یا راه حل مناسبی را برای حل یک مشکل ایجاد کنند و سپس آن را راه اندازی کنند. این میتواند به یک مشکل اساسی تبدیل شود وقتی که باید در سریعترین زمان ممکن از وجهی استفاده کنید تا شرکت شما بتواند درهای را برای خود باز نگه دارد. شناسایی مسائل مهم برای جلوگیری از مشکلات احتمالی گردش پول از جمله سود کم، هزینه های بالای حقوق و دستمزد، خریدهای مکرر کوچک و مشتریانی که تاخیر در پرداخت ها دارند. هر آنچه که زمان راه اندازی شغل شما بیشتر باشد، به دلیل فاصله زیاد بین پرداخت تامین کنندگان و پرداخت توسط مشتریان، شما باید خزانه را باز کنید و نیاز به پول نقد بیشتری دارید. همیشه سعی کنید در مورد شرایط با تامین کنندگان مالی خود مذاکره کنید که طولانیتر از شرایط پرداختی است که به مشتریان میدهید فقط در مورد ملزومات هزینه کنید و در هزینههای شرکت خود در آن مرحله غافل نشوید. از خود بپرسید که آیا این نمایشگاه یا آن دفتر فانتزی واقعا اجزای اجباری برای معما است.
4. عدم تمایل به دریافت بازخورد و انتقاد درباره نمونه های اولیه
بسیاری از بنیانگذاران کار سختی میدانند که ایده خود را در اختیار دیگران قرار دهند تا نمونه اولیه آنها را بررسی کنند تا زمانی که به طور منطقی آماده شود. عدم دریافت بازخورد از مشتریان بالقوه معمولا برای یک استارت آپ کشنده است. از اینکه کسی ایده شما را دزدید نترسید یا اینکه نمونه اولیه شما برای نمایش به افراد اول کامل نخواهد بود. با استفاده از فن آوریهای دموکراتیک تولید نمونههای اولیه برای سخت افزار و نرم افزار، این شانس خوب وجود دارد که گرفتن چند نمونه اولیه ساخته شده و آزمایش آنها با بازخورد کسانی که آن را آزمایش کرده اند. شما را در حلقه بهبود محصول و یادگیری قرار می دهد. تا زمانی که مردم شروع به تقاضای محصول شما کنند تکرار میشوند.
5. بازار ممکن است برای محصول شما آماده نباشد
برخی از شرکتها محصولات را قبل از زمان خود، عرضه میکنند و یا اینکه هنوز بازار ( تقاضا / نیاز ) یا فناوری آن وجود ندارد. برخی دیگر خیلی دیر شروع میکنند، اگرچه ممکن است متوجه نشوند که خیلی دیر شده است. عامل اصلی در اینجا این است که همیشه در هنگام قطع کردن فروش، خود را با معیار رقبا و با عقل سلیم زیر سوال ببرید. این بهترین زمان برای توقف ضرر، سرمایه و تلاش در بازار خواهد بود.
6. تیم ضعیف و رهبری ضعیف
در هر مرحله، یک رهبر خوب دارای جذبه و سابقه کار نیاز است تا از یک دیدگاه قانع کننده برای شرکت و آینده آن الهام بگیرد، کارمندان متعهد را به جای استعداد برتر استخدام کند که خیلی زود به پیشنهاد بعدی پرواز میکند. کارمندان متعهد به ماموریت و چشم انداز شرکت، به بنیانگذاران کمک میکنند تا چشم انداز خود را تحقق بخشند، نه آنقدر استعداد برتر که رسانهها از آنها استقبال میکنند.
7. علاقه واقعی به بازاری که در آن فعالیت میکنید ندارید؟
برای اینکه بتوانید یک موسس موفق باشید، باید حدود 60 تا 90 ساعت در هفته را با هزینه ای بسیار اندک یا بدون هزینه صرف کنید تا استارت آپ شما به کار بیفتد. کار سخت و کارآمد ممکن نیست، مگر اینکه به کاری که انجام می دهید اعتقاد داشته باشید و در ساخت آن تلاش کنید. انجام این کار ممکن نیست اگر شما 100٪ متعهد نباشید که مشتریان بالقوه را با ارائه محصول یا خدمات شرکت خود در زندگی خود بهبود ببخشید. استارتاپ خود را در جهت حل مشکلی که به آن صادقانه و عمیق اهمیت میدهید تغییر دهید. بسیاری اوقات، یک مشکل اجتماعی یا مشکلی است که هیچکس آن را حل نکرده است و باعث میشود که مردمی که میخواهند شرکتهای خود را راهاندازی کنند راه حلی برای آن مشکل ایجاد کنند و در صورتی که افراد دیگر همان مشکل یا نگرانی را داشته باشند، شرکت شما به یک راه خوب میرود .
8. عدم توانایی در افزایش سرمایه
ممکن است مردم همیشه از زمان و تعداد عدم پذیرش قبل از موفقیت در جمع آوری سرمایه برای شروع کارشان شگفت زده شوند. خیلی اوقات این روند خیلی دیر شروع میشود و کارآفرین با گروه اشتباه سرمایه گذاران به نجات میرود. جمع آوری کمکهای مالی در یک محیط استارت آپ چیزی است که حداقل به 6 ماه آینده فعال، جلسات، تماسها و بازدیدها نیاز دارد. هرچه بیشتر در کارهای روزمره جذب سرمایه داشته باشید، درمورد آنچه به عنوان یک شرکت به آن احتیاج دارید، دقیقتر میشوید و سرمایه گذاران به دنبال شما هستند. مسئولیت این کمیته را بر عهده بگیرید و حداقل دو نفر را که مسئولیت جمع آوری منابع مالی را بر عهده دارند و هر 2 هفته یک بار به تیم گزارش میدهند، معرفی کنید.
9. بازاریابی ضعیف و یا فروش کم
سر و صدا اهمیت دارد و مهم نیست که محصول شما چقدرعالی باشد، اگر کسی درباره آن نداند، خراب میشود. بازاریابی ضعیف (یا فروش کم) دلیل اصلی عدم موفقیت بسیاری از استارت آپها است. در ابتدا لزوما به یک تیم روابط عمومی حرفه ای احتیاج ندارید، اما باید در رسانه های اجتماعی و مطبوعات مربوط به شرکت و محصولات خودصحبت کنید. همچنین، اطمینان حاصل کنید که هنگام انتشار در مجلات و وب سایت ها آنها معتبر و محبوب برای مخاطبان شما هستند. اگر شرکت شما نتواند به طور صحیح بازاریابی را مدیریت کند، هیچ کس از محصول شما آگاهی نخواهد داشت، بنابراین هیچ کس آن را خریداری نخواهد کرد. گسترش این کلمه ممکن است برای برخی از بنیانگذاران و تیمهای فنی بیشتر وقت تلف کند، اما بقا برای یک تجارت اساسی است.
10. نادیده گرفتن آنچه مشتریان شما می خواهند
استرس کافی وجود ندارد، می توانم این را مطرح کنم که راه اندازی یک محصول با دوام و بازخورد دوباره از مشتریان، برای توسعه محصول و آزمایش مهم است. این امر به شما امکان می دهد تا پلی با مخاطبان خود بسازید و تغییراتی در محصول ایجاد کنید که باعث می شود مشتریان شما به نسخه های بعدی محصولات و خدمات شما جذب شوند.
دیدگاه خود را بیان کنید