- سئو
- زمان 7 دقیقه
داستان شکلگیری دیجیکالا
مقدمه
بیش از یک دهه از زمان تاسیس و آغاز به کار رسمی دیجیکالا به عنوان یکی از موفقترین استارتاپهای ایرانی میگذرد.
دیجیکالا از دل نیازی برآمد که در دههی هشتاد شمسی در میان جوانان و نوجوانان نسل سوم و چهارمی احساس میشد.
(آغاز کار با یک تیم ۵ نفره)
دیجیکالا در سال 85 با سرمایه شخصی که کمتر از ۲۰ میلیون تومان بود تاسیس شد و
در ۶ سال ابتدای فعالیت حتی یک ریال کمک مالی از سوی سرمایهگذاران دریافت نکرد.»
اکنون دیجیکالا در طول یک دههی گذشته با پشت سر گذاشتن چالشهای گوناگون،
موفق شده تا به مستعدترین استارتاپ کشور برای یونیکورن (رسیدن به ارزش یک میلیارد دلاری) شدن، تبدیل شود؛
بطوریکه به گفتهی موسسین این استارتاپ رو به رشد،
دیجیکالا فاصلهی بسیار اندکی با رسیدن به ارزش یک میلیارد دلاری دارد تا رکورد جدیدی را در میان استارتاپهای ایرانی به نام خود ثبت کند.
تحول مدل کسب و کار دیجیکالا طی سالها و
تبدیل شدن از فروشگاه کالای دیجیتال به فروشگاهی برای همه چیز و
راهاندازی پلتفرم مارکتپلیس و همچنین رشد روز افزون تکنولوژی در کنار دسترسی راحتتر به اینترنت که
همزمان با ورود دومین اپراتور موبایل به کشور بود باعث شده تا با شکستن انحصار، قیمتها کاهش جدی یافته و
بسیاری از علاقمندان بتوانند برای اولین بار سراغ تلفنهای همراه رفته و از تجربه ی خرید اینترنتی لذت ببرند.
و اما اکنون این شرکت بزرگ دارای نیرویی بیشتر از 2500 نفر،چندین بیزنس مختلف به همراه مشتریان چند میلیونی است.
بینیانگذاران دیجی کالا
حمید و سعید محمدی برادران دو قلویی هستند که دیجیکالا را تاسیس کردند.
حمید محمدی پس از پایان تحصیل در مقطع کارشناسی راهی دانشگاه علم و صنعت شده و دورهی کارشناسی ارشد را در رشتهی MBA به پایان برد.
وی پس از اتمام تحصیلات در رشتهی MBA به عنوان وبمستر و
سپس مسئول کنترل پروژه به کار مشغول بود، تا اینکه در سال ۱۳۸۴ شرکت در خدمت سربازی باعث شد تا وی برای مدتی از تحصیل و کار دور شود.
سعید محمدی برخلاف برادر دوقلوی خود پس از پایان دورهی کارشناسی راهی خدمت سربازی شده و با اتمام خدمت،
تحصیلاتش را در رشتهی MBA ادامه داد.
پس از پایان تحصیلات دوران کارشناسی ارشد،
سعید راهی سازمان بهینهسازی مصرف سوخت شده و در زمینهی روشهای کاهش مصرف سوخت در این سازمان به فعالیت پرداخت.
با وجود اینکه این دو برادر پس از پایان دوران کارشناسی راهی متفاوت را در پیش گرفتند،
اما علاقه به عکاسی نقطهی مشترک بین آنها بود که دست برقضا تاسیس دیجیکالا نیز در این علاقه و اتفاقات پس آن، ریشه دارد.
برادران محمدی از سال ۱۳۸۰ عکاسی با استفاده از دوربینهای دیجیتال را به عنوان یک سرگرمی در پیش گرفته بودند.
به گفتهی حمید و سعید،
عکاسی اهمیت جنبهی فنی عکاسی و بررسی قابلیتهای دوربینهای دیجیتال بیش از جنبهی هنری برای آنها اهمیت دارد.
پس از گذشت چهار سال و جدیتر شدن عکاسی این دو برادر تصمیم میگیرند،
تا اولین دوربین حرفهای خود را با بودجهای نزدیک به یک میلیون تومان خریداری کنند.
خرید یک گجت گران قیمت نه تنها برای برادران محمدی،
بلکه برای اکثر نسل سومی و چهارمیهایی که آن دوران شیفتهی گجتهای مدرن شده بود از،
الگوی سادهای پیروی نکرده و مستلزم مطالعه و تحقیقات طولانی مدت بود.
این دو برادر پس از هفتهها مطالعه و زیر و رو کردن سایت DPReview در نهایت تصمیم به خرید یک دستگاه نیکون D70 گرفتند.
دوربین مورد نظر از یک فروشگاه در خیابان جمهوری با لنز ۸۵-۲۸ خریداری شد که در واقع لنز غیرکیت یا غیرپیش فرض این دوربین بود.
با وجود تحقیقات گسترده و بررسی جوانب مختلف،
پس از گذشت چند ماه، برادران محمدی متوجه شدند که لنز فروخته شده به آنها، دست دوم و آنالوگ بوده است.
تجربهی خوب و لذت بخش مطالعه برای خرید یک گجت گرانقیمت در کنار خرید بد از فروشگاه فیزیکی،
باعث شد تا ایدهی ایجاد پایگاهی برای بررسی گجتهای دیجیتال در کنار تسهیل امکان خرید در ذهن برادران محمدی شکل گیرد.
این ایده چند ماهی پس از خرید دوربین و همزمان با سپری کردن دوران خدمت حمید محمدی شکل گرفت.
عملی کردن ایده ی دیجی کالا
برگ برنده دیجیکالا اما تلاش برای تولید محتوایی غنیتر نسبت به فروشگاههایی بود که در همان دوره، عملکرد به ظاهر موفقی داشتند.
حمید محمدی میگوید:
«احساس میکردیم کسبوکار بزرگ و مهمی -حتی برای جامعه- وجود دارد که قابلیت رشد بسیار بالایی دارد؛
اما در عین حال روش اجرا و بیزینس مدلهایی که فروشگاههای اینترنتی آن زمان استفاده میکردند، درست نبود.
این استعداد را در خودمان میدیدم که میتوانیم با باز-تعریف یک فروشگاه اینترنتی،
کسبوکاری مبتنی بر تجارت الکترونیکی را در کشور بومیسازی کنیم.»
موسسان دیجیکالا سپس برای تاسیس یک فروشگاه موفق اینترنتی،
تلاش کردند تا خود را در جایگاه مشتری و نیازهایش قرار دهند.
او (حمید محمدی) بیپرده میگوید رمز کار،
در «Customer Centric» بودن و از زاویه دید مشتری به موضوع نگاه کردن بوده است؛ایشان در ادامه میگوید:
زمانی که داشتیم طراحی اولیه صفحه اصلی سایت یا صفحه محصول را انجام میدادیم،
یا حتی به این مسئله فکر میکردیم که سرویس تحویل کالا چطور و چند ساعته باشد، در تمام این جزءهای کسبوکار،
دائم تلاش میکردیم خود را به جای مشتری قرار دهیم و بفهمیم صفحه محصول را باید چگونه طراحی کنیم؟
«من» به عنوان مشتری چه نیازی دارم؟
البته همه چیز در حد توان همان زمانمان بود؛ نمیشود گفت کمالگرایانه به موضوع نگاه میکردیم.»
در کنار محتوایی که از همان ابتدا به آن توجه ویژه میشد و قرار دادن خود در جایگاه مشتری،
رمز دیگر موفقیت، داشتن روحیه «آزمودن سریع» بوده است.
به سرعت همه چیز را آزمایش میکردند،
متوجه شکست میشدند و تصمیم به اصلاح میگرفتند.
در واقع آنچه دیجیکالا مدیون آن است،
آزمون و خطاهای روزهای اول مدیرانش در همه موارد است.
میگویند تمام تلاششان این بود که به «یادگیری» اهمیت ویژهای دهند.
دیجی کالا سال ها روی پای خودش ایستاد و با روند بوت استرپ هزینه هایش را تامین کرد
.اما در نهایت، شش سال بعد از تاسیساش به نقطهای رسیده بود
که باید تصمیمی کلیدی برای جذب سرمایه میگرفت
.در سال ۱۳۹۱، دیجیکالا از یک شرکت سرمایهگذاری خصوصی ایرانی به نام «سرآوا پارس» سرمایه میگیرد
.و بخشی از سهام خود را واگذار میکند
نکته مهم اولین سرمایهگذاری در دیجیکالا،
شرایط اقتصادی و ارزی کشور در آن دوران بود که شباهت بسیاری به شرایط کنونی دارد؛
سال ۹۱، سال سه برابر شدن قیمت دلار بود:
آن زمان، دورهی تسخیر سفارت انگلستان، اوج تحریمها، قطعنامههای شورای امنیت،
افزایش سه برابری نرخ ارز بود و دقیقاً ما در اوج تمام این اتفاقات تصمیم جذب سرمایه را میگرفتیم.
آن زمان من نمیتوانستم تصور کنم که کسی پول نقدش را در این بازی قرار دهد.
اگرچه سرآوا از این تصمیم شجاعانهاش سود برد،
اما به نظرم استحقاقاش را هم داشت و این نتیجه تصمیم شجاعانهاش است.
امروز در شرایط مشابه هم میبینیم که همه، غلاف کردهاند.»
«فرهنگ صرفهجویی در دیجیکالا ساخته شده، حتی اگر روی کوهی از پول بنشینیم»
اگرچه جذب سرمایهگذاری اولیه باعث رفتن نام دیجیکالا روی بیلبوردهای شهری و شروع تبلیغات تلویزیونی شد،
اما مدیران این فروشگاه عقیده دارند فرهنگ سازمانی که تا قبل از سرمایهگذاری سرآوا ساخته بودند،
مستحکم مانده و اجازه نداده تا پول سرمایهگذار، آن را تغییر دهد.
سعید محمدی در این خصوص میگوید:
«در سالهای اول ما با سرمایه خاصی شروع نکردیم.
حدود ۲۰ میلیون تومان در آن زمان. تا چند سال هم سرمایهای جذب نشد.
این اتفاق به ما اجازه داد تا فرهنگ خودساختگی و صرفهجویی را در شرکت نهادینه کنیم و دیگر این مسئله بخشی از وجود ماست.
امروز حتی اگر روی کوهی از سرمایه نشسته باشیم، دیگر نمیتوانیم نوع دیگری رفتار کنیم.
فرهنگ سختکوشی اینجا نهادینه شده و صرفاً بحث پول و صرفهجویی نیست.
در همان شش سال اول، دیجیکالا با تلاش بالا، میانگین رشد سالانه ۲۰۰ درصدی داشت.
اگر سرمایهگذاری در یکی دو سال اول اتفاق میافتاد،
شاید فرهنگ ما هم ساده تغییر میکرد اما بعد از گذشت ۶ سال، اینطور نبود.»
اتهام: ترجیح کمیت به کیفیت
روند رشد دیجیکالا به گونهای بوده که،
وقتی به آمارهای سالهای مختلفش نگاه میکنید چندان قابل مقایسه با هم نیستند.
شاید واقعاً یکی از دلایل همین موضوع این است که،
وقتی به فضای این شرکت قدم میگذارید و با افراد مختلف گفتگو میکنید فرهنگ سختکوشی و صرفهجویی در آن دیده میشود.
شاید همین جدیت عامل اصلی رشد دیجیکالا بوده اما در کنار این رشد،
بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران همیشه با یک انتقاد کلیدی روبهرو بوده است:
آیا این رشد و بزرگ شدن، کیفیت خدمات را فدای کمیت کرده است؟
و در نهایت…
در حوزه تحویل کالا و لجستیک،
میتوانم بگویم در مجموع دیجیکالا یا بهبود ایجاد کرده یا سعی کرده استانداردهای قبلیاش را حفظ کند.
سعید محمدی میگوید:
زمانی که یک شرکت رشد میکند،
در بسیاری از حوزهها اگر استفاده مناسبی از ابزارها و روشها داشته باشد، کیفیت به شکل خودکار افزایش پیدا میکند.
به عنوان مثال پلتفرم نرمافزاری دیجیکالا، ۸ سال پیش با نرخ مشخصی از خطا مواجه میشد.
در حالی که امروز این خطاها هزار برابر کمتر است.
این مشخصاً یک بهبود به حساب میآید و حاصل سرمایهگذاری در پلتفرم و زیرساخت تکنولوژی است.
مثال دیگر، احتمال خطا در تحویل کالاست.
۸ سال پیش شاید یک دهم درصد احتمال داشت بستهای که به دست مشتری میرسد چیزی نباشد که سفارش داده است.
امروز این احتمال یک عدد اعشاری با صفرهای زیاد است.
در واقع، بزرگ شدن معمولاً منجر به بهبود کیفیت میشود:
اما معمولاً عادت در جامعه بر این است که کلی صحبت شود؛ کلی بگوییم که چیزی افت کرده یا بهبود پیدا کرده در حالی که اینطور نیست و اجزا متفاوت هستند.
دیدگاه خود را بیان کنید